سوخت که سوخت

ساخت وبلاگ
1) ترکیبی از روزنوشته و گاه نوشته ها و عکس ها و خاطرات و آنچه که مهسا می اندیشد. مینویسم که دفن نشود در روزمرگی ها. نوشته هام مخاطبی نداره و اصولا انتظار ندارم که کسی گذرش این دور و برا بیوفته برا همینه که گاهی اوقات که از مونولوگ صحبت کردن خسته میشم .میشینم و با سباستین گپ میزنم. سباستینی که وجود نداره ولی پای حرفای من میشینه :)2) همه این مزخرفات را میشه تو صفحه های کاغذ از یه دفترچه تو کشو میز نوشت یا حتی کلمه به کلمه تو صفحه های ورد در اندرونی ترین فایل های هاردت اما کسی چه میدونه که چی میشه که ما شروع میکنیم از تجربیاتمون با هم حرف زدن ...3) اون آجری تو دیوار که هر لحظه ممکنه سقوط کنه. 5، 4، 3، 2، 1 ... .4) این شاید بهترین نسخه از من نباشه که خب اشکالی هم نداره چون شاید اصلا بهترین نسخه از من وجود نداره!5) ای مهسا، برای روزهایی که آبستن اتفاقاتی است که نیازمند تجربه های این روزهاست، برای لحظاتی که باید خودت را از حماقت نجات دهی، برای آن روزها توشه ای از مضحک ترین اشتباهاتت به همراه داشته باش. نه برای اینکه از اشتباه جان سالم به در ببری بلکه برای اینکه اشتباه خنده دارتری را مرتکب شوی که اشتباه کردن، مالیات ندارد. سوخت که سوخت...
ما را در سایت سوخت که سوخت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aradiokhertopertd بازدید : 87 تاريخ : شنبه 29 مهر 1402 ساعت: 14:15

روزهایی که کمتر نوشتم نه که چیزی برای نوشتن نداشته باشد بلکه بیشتر اینگونه بود بیش از اندازه غرق در گذراندنش بودم.  امروز بی نهایت زیبا بود. این هفته بی نهایت زیبا بود. لذت ارکستر سمفونیک رفتن با یار، لذت پیتزا و ماهی خوشمزه. لذت تماشای سریال و فیلم با یار لذت صحبت های طولانی این روزها ولی با اینکه خوب میگذره یه اضطرابی هم اما همراهش هست. اضطراب رسیدن به امتحان ها اضطراب استاد جدید پیدا کردن اضطراب شانس اوردن و جور شدن خیلی از چیزها باهم اما میدنیم که تموم میشه. روزهای سخت نموندن و رفتن. این اضطراب ها هم تموم میشه و میرن از شرکت جدید راضی ام اما بعضی موقع ها کله ام خراب میشه که به نظرم یعنی باید صبر را بیشتر یاد بگیرم. این دو هفته شاید یه کم بیشتر سحت بگذره ولی بازم به نظرم خوش میگذره. سوخت که سوخت...
ما را در سایت سوخت که سوخت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aradiokhertopertd بازدید : 206 تاريخ : سه شنبه 18 مهر 1402 ساعت: 13:54